تئاتر اتمی ایران

تئاتر اتمی ایران

..

خیلی باعث تعجب است که چرا موضوع غنی کردن اورانیوم به وسیله ایران 

تا این اندازه به صورت یک بازی بچه گانه عمل می شود؟

ایران ادعا می کند که دوباره می خواهد غنی سازی اورانیوم را شروع کند…

امریکا می گوید که این غنی سازی راهی سریع تر برای رسیدن به بمب اتمی هست…

آیا ایران با غنی سازی اورانیوم چه می خواهد بکند؟

قبل از توافق برجام، سال های سال بود که ایران، مخفیانه غنی سازی می کرد 

و وقتی که فشار های جهانی زیاد شد، مجبور شد  که همه اورانیوم های غنی شده 

را دوباره از غنی بودن خارج کند و آن ها را تا ۳،۵ درصد، کم کند… 

برای غنی سازی کردن قبلی، مبلغی حدود دویست میلیارد دلار هزینه کرد ولی 

مجبور شد تمام آن چه را که ساخته بود خراب کند و کارخانه آب سنگین اش را 

با بتون پُر کند…  

حالا به فرض که به جای هیجده سال، در پنج سال آینده بتواند با مبلغی حدود 

صد میلیارد دلار دیگر، اورانیوم را غنی کند، بعدش چی؟ 

با اولین فشار جهانی دوباره مجبور خواهد بود که غلظت اورانیوم را پائین 

بیاورد که نگرانی جهانی را از دسترسی ایران به بمب اتمی برطرف کند. 

خب پس این دوباره غنی سازی اورانیوم ، یک کار بیهوده و بی خاصیت با 

هزینه ای بسیار بالا هست که هیچ نفعی برای مردم و دولت ایران ندارد و 

فقط به اسم خودکفائی و از این حرف های دهان پُر کن و مردم راضی کن، 

کارهائی را انجام می دهند که عده ای در این وسط از این راه، پولی به 

جیب بزنند. 

در حالی که هزینه غنی سازی اورانیوم که بسیار زیاد است را می شود 

برای بازسازی و بهبود شهر ها، مدرسه ها، جاده ها و سیستم های آبیاری 

که بسیار برای ایران ضروری هست، استفاده کرد. 

..

سوز

۱۲ تیرماه ۱۳۹۸ –  03.07.2019

———                     ——-      

بریتانیا: اگر ایران برجام را نقض کند ما هم از آن خارج می‌شویم

.

روحانی: هر مقدار که نیاز داشته باشیم غنی‌سازی خواهیم کرد

.

چین از افزایش ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران ابراز «تأسف» کرد 

.

هشدار مکرون: ایران سریعا به حد مجاز تعیین‌شده ذخیره اورانیوم بازگردد

.

ترامپ فعالیت‌های اخیر هسته‌ای ایران را «بازی با آتش» خواند

.

رئیس جمهور روسیه اعلام کرد که اگر ایران از برجام خارج شود، همه

فراموش خواهند کرد که اول آمریکایی‌ها از این توافق خارج شدند.

.

ما… چه کسی هست؟

ما… چه کسی هست؟

..

آقای رئیس‌جمهور امشب فرموده‌اند که

«ما تسلیم آمریکا نخواهیم شد حتی اگر ما را بمباران کنند»

این روحیه مقاومت یقینا ستودنی است، اما آقای روحانی! کلی‌گویی‌ها و

شعارهای تکراری ۴۰ساله در توجیه «آمریکاستیزی» به کنار، ممکن است بفرمایید

آمریکایی‌ها دقیقا از ما چه خواسته‌اند که نبایستی تسلیم شویم؟

صادق زیبا کلام

…..                  …….                      

ما… چه کسی هست؟

..

ما به عنوان مردم، به قول آیت الله های حکومت، که حقی نداریم و اجازه انتخاب نداریم.

پس، این ما… کی هست که این طور عصبی و ستیزه جویانه نمی خواهد تسلیم شود؟‌

تسلیم چه چیزی می خواهید نشوید؟

آن چه که جزو ۱۲ شرط برای مردم علنی شده است که حرف های بی ربط

و استعمارگرانه ای نیست، اگر می گویند که چرا هجده سال بطور مخفیانه

به غلیظ کردن اورانیوم مشغول بوده اید، اگر که می گویند تعهد بدهید که از اتم

برای درست کردن سلاح جنگی استفاده نکنید، بد است؟

.

نه خیر شما به دنبال چیزی هستید که انسانی و معقول نیست.

مثل بچه ای دوساله که با کارد آشپزخانه بازی می کند و اگر کسی بخواهد

آن کارد تیز را از دستش بگیرد لج کرده و فراری می شود، عمل می کنید.

شما خودت هستید و خودت، روی مردم حساب نکنید.

به فرض که اسرائیل بمب اتمی داشته باشد، ولی نمی تواند از آن استفاده کند.

استفاده کردن از بمب اتمی اسرائیل بر ضد کشور های همسایه اش، مانند استفاده

از بمب های انتحاری است،

یعنی مثل این است که یکی به خودش بمب بسته است و با انفجار آن، خودش هم به

همراه اطرافیانش، نابود خواهد شد.

اگر اسرائیل به هر یک از کشور های مجاورش، بمب اتمی بزند، به خاطر فاصله

نزدیکش به آن ها، خودش هم مثل آن همسایه هایش، صدمه خواهد دید.

پس بمب اتمی اسرائیل  را به هیچ بگیرید و راحت باشید.

این گویای مثال سعدی بزرگوار است که گفت:

برای نهادن چه سنگ و چه زَر

وقتی که بمب اتمی دارد و نمی تواند از آن استفاده کند، مانند این است که ندارد.

اگر در واقع اراده و تصمیم از سوی شما می تواند باشد، از گُنده گوئی  و

رجز خوانی دست بردارید و مردم را به گرداب جنگ نکشانید.

آن ها که از جنگ بین کشور ها سود می برند و درآمد شان بالاتر و بالاتر می رود

بس کنند!

عدد های درآمد شرکت های شان بالاتر می رود

و این برایشان موفقیت به حساب می آید…

ولی بایستی فکر کنند که:

فکر کنند که این بالاتر رفتن آمار درآمد شان، با نمودار و شکل هايی است که

به جای خط و ستون… تصویری از، بدن تکه تکه شده و خون آلود انسان ها هست.

تصویر ِ بدن های بدون سر… و دست و پای جدا از بدن، به صورت ریز و کنار هم

ولی مانند یک ستون، نشان دهنده و نمایشگر آمار ستون های درآمد ِ آن ها هست.

هرچه این ستون درآمد بالاتر برود، یعنی کشته شده های بیشتری به این نمودار

اضافه شده است تا کمی بالاتر برود.

صاحبان این کمپانی ها بایستی فکر کنند که اگر «دراکولای خون آشام»‌ هر شب

یک قربانی داشت، ولی این ها، در روز و هفته،  صدها و هزارها قربانی دارند

که از ریختن خون هزاران انسان،‌ سود می برند و سکه روی سکه می گذارند.

 

این پول کثیف است و خون آلود و آه و ناله های بسیار در آن هست.

بس کنید، بس است!

.

سوز

۰۳ خرداد ۱۳۹۸ –  24.05.2019

آیا می شود از خدا شکایت کرد؟

آیا می شود از خدا شکایت کرد؟

..

حسن آقا می گفت که به بینم، ما از دست خدا به کی باید شکایت کنیم؟

از این زنده‌گی بی مفهوم و بی سر و ته، خوشم نمی آید که همه اش بخواهیم و میل داشته

باشیم که، چنین بشود و آرزو داشته باشیم که چنان بشود،

ولی برای هر میل و آرزوی کوچک مدت ها باید زحمت بکشیم و ناراحتی به بینیم و

تحمل های جوراجور داشته باشیم تا به یک خواسته مان برسیم، آن هم نه به طور کامل…

خب چرا این جوری هست؟‌

برای چی؟

اگه خدا خودش را، یک بار با اسم یهوه معرفی می کند، یک بار به اسم پدر و یک بار

به اسم الله،‌ یکی می گوید شیوا یکی می گوید اهورامزدا، ما کدام اش را بایستی قبول کنیم؟

می گویند مهربان است و قادر است و بخشنده و خیلی چیزهای خوب دیگه

که ما خوش‌مان می آید،

ولی گرسنه‌گی و محرومیت های بیشتر مردم دنیا را که می بینیم، مهربانی اش

مورد شک قرار می گیرد.

نداری و زیر ظلم و ستم بودن بیشتر مردم را که می بینیم، بخشنده‌گی و قادر بودن اش

جای سئوال دارد.

بچه که بودیم، چه خواسته ها و آرزوهائی داشتیم که برآورده نشدند

و حسرت به دل، زمان گذشت.

جوان تر که بودیم هی عاشق این و هواخواه اون یکی می شدیم

و با نرسیدن های بسیار، زمان گذشت.

مشغول کار که شدیم رقابت های کاری، همکاران بدخواه و حسود و کارشکن که نگرانی و

اعصاب را تحریک می کرد.

خوشی ها و دل خوشی ها و رسیدن ها به چیزی، نسبت به نرسیدن ها، بسیار کمتر است.

این همه زحمت و تلاش برای چه چیزی است آخر؟

به طبیعت و پرنده ها که نگاه می کنی، نر های بی چاره، چقدر ادا و اطوار در می آورند و

پر هاشون را رنگی می کنند و به شکل های مختلف در می آورند

که نظر ماده را جلب کنند تا بتوانند دو ثانیه یک قیق بکنند و بروند پائین.

بعدش چقدر به دنبال خوراک و حشره می گردند و خوراک جوجه ها را تامین می کنند و

دائم در تلاش هستند تا جوجه ها پر در بیاورند و بروند دنبال کار خودشان.

که چی؟

آهو، گاومیش، گوزن و گورخر بی چاره برای کمی علف خوردن بایستی دائم مراقب

دور و بر خودشان باشند که گرگ، شغال، ببر، پلنگ و شیر ها، برای دریدن و تکه پاره

کردن شان در اون نزدیکی نباشند و یا هنگام آب خوردن از لب رودخانه، خودشان و یا

بچه شان در چنگ  سوسمار، با صد ها نیش دندان سوسمار، مرگ را حس نکنند؟

ولی خب با این همه نگرانی و مراقبت، باز هم خوراک درنده‌گان می شوند.

خب برای چی؟

خروس در بین مرغ ها با غرور سینه اش را جلو داده راه می رود و قوقولو می خواند

و گاهی  روی یکی از مرغ  ها می پرد و یک قیق می کند و باز دوباره دانه چیدن…

یک موقعی صاحب خانه مثل همیشه که برای دانه دادن، بین مرغ ها راه می رود، به

خروس نزدیک می شود و ناگهان دست دراز کرده و او را می گیرد…

چند ثانیه بعد از آن، خروس و مرغ های دیگر، انگار که هیچ اتفاقی نه افتاده است،

به دانه چیدن مشغول هستند. خروس گرفتار پس از آن سر بریده، پرها کنده شده،  

پخته و سرخ شده روی سفره، خوراک لذیذ برای ما می شود.

ما هم، دست کمی از حیوانات درنده نداریم، پرنده ها را شکار می کنیم، آهو و گوزن

و بز کوهی را خوراک خود می کنیم و گاو و گوسفند ها را در محدوده های خودمان

نگهداری می کنیم و از شیر و گوشت و پوست استخوان شان هم استفاده می کنیم.

این حیوانات موقع کشته شدن، درد و ناراحتی حس می کنند تا ما، به لذت خوراکی

و مزه گوشت و کباب برسیم.

که چکار بکنیم؟

در دنیائی هستیم که درد و ناراحتی و گرسنه بودن ها و مریضی ها بسیار بیشتر

از خوشی ها و لذت ها هست.

مردم به فکر خودشان و در تلاش برای گذران زنده‌گی خودشان هستند و اگر کمی

احساس انسانی داشته باشند و پول یا فرصت بیشتری از نیاز خود داشته باشند،

به انسان های درمانده ی دیگر کمک می کنند، وگرنه خدا و خالق بزرگ و قادر و

بخشنده برای مردم درمانده و گرسنه کاری نمی کند،

مگر انسان های دیگر کاری بکنند.

خدای بخشنده و قادر و مهربان و کریم و هر چی اسم و صفت خوب که هست و  

ما برای خدا قائل هستیم، جلوی بمب اتمی را در ژاپن نگرفت و دویست هزار

انسان پودر شدند و یا از اثر بمب اتمی درد و ناراحتی کشیدند و جان دادند.

هزاران سال است که از قبیله های کوچک تا قبیله های بزرگ و بعد از آن

شهرها و کشور های مختلف به همسایه شان حمله می کنند و آن که قوی تر است

از امکانات ضعیف تر استفاده می کند… دارائی ها، زن و بچه و اسب و گاو

گوسفند و هرچه هست را، صاحب می شوند و خدای عادل، هیچ کاری نمی کند.

در جنگ های جهانی اول و دوم در حدود صد میلیون انسان کشته شدند و

زجر کشیدند و سوختند و شکنجه شدند، ولی خدای مهربان و بخشنده و کریم

نه مهربانی نشان داد و نه کریم بودن را.

در روسیه یا شوروی سابق استالین بیست میلیون انسان تحصیل کرده و آموزش

دیده را به نام حفاظت از انقلاب کارگری کشت، در چین کومونیست، مائو حدود

هشتاد میلیون انسان را به اسم محافظت از انقلاب کارگری کشت.

در حال حاضر در هر کجای دنیا یک دیکتاتور دارد مردم را مجبور می کند

که به میل او زنده‌گی کنند، یا باید مدل موهای سرشان را به مدل موی سر رهبر

اصلاح کنند یا عقیده ای جز عقیده ی رهبر را نبایستی داشته باشند.

خدا و خالق و آفریننده، در کجای این زنده‌گی قرار دارد که همه اش، امید

ها و آرزو ها را به او آویزان کرده ایم و امیدواریم که یک زمانی از سوی

او شنیده یا دیده شود و تقاضای ما برآورده شود؟

شاید هم آن ها که زرنگ و فریب کار بودند و مال مردم را می خوردند و حق

ضعیف ها را پایمال می کردند، به فکر افتادند و خدا را ساختند که جلوی

شورش مردم را بگیرند تا خطری از سوی جمعیت بدبخت شده توسط

این ها، برای شان پیش نیاید.

یک امید واهی و بزرگ و قوی و مهربان و بخشنده که پاداش تحمل

این مردم بدبخت را خواهد داد و فقط در خیال می توان آن را دید، ساخته شد،

که مردم به جای انتقام و حق طلبی و ایستادن در جلوی حاکم ظالم،

که خطر کشته شدن و زخمی شدن و آواره شدن را داشت، جلوی

این خدای بزرگ بایستند و جزای این ظالم را از اون خدای خیلی قوی

و خیلی توانا بخواهند که به این بیچاره ها کمک خواهد کرد.

با این امیدی که مردم ضعیف به جزای ظالم و ستم کار از سوی خدا داشتند، آن

ستم کاران به ظلم خود ادامه دادند و هر کاری که خواستند کردند، و ستم دیده ها

هم در خلوت از خدای توانا و قادر خواستند که آن ظالم را جزا دهد.

.

سال ها گذشت و ظالم بر ظلم خود باقی ماند و به ستم کاری ادامه داد و

مظلوم هم به دعا کردن پیش خدای قادر و مهربان ادامه داد که خطر کم تری

داشت و ترس از مورد اذیت قرار گرفتن از سوی اوباش و گماشته های ظالم

را نداشت.

و گذشت آن چنان که گذشته است، ظالم بر ظلم خود ثابت و مظلوم بر دعای خود ثابت.

و هر دو راضی، از وضعی که هست.

راضی بودن ضعیف ها، از رفتار خودشان با شرایط موجود که بهترین وضع

و کم خطر ترین حالت را دارد که انتقام از ظالم را به خدا سپرده اند.

خدا هم که مجازات کردن ظالم را گذاشته برای یک موقعی در آخرت که دیگه

ما ها با حسرت و بدبختی، عمرمان به سر آمده و به خواسته هایمان نرسیده ایم،

و ظالم هم خوشی هایش را داشته و هر کاری که خواسته کرده است…

می ترسم اون دنیا، خداوند بخشش کردن اش گل کند و ظالم ها را به بخشد.

اون وقت، چی؟

..

سوز

۱۲ شهریور ۱۳۹۷ –  03.09.2018