بیار باده که دم غنیمت است

بیار باده که دم غنیمت است

..

ساقی پیش آر باده، که فردا خورم، هستا فقط امید 

دریاب زمان را، چه آن که رفت و فردا، دگر ندید

خوش است حال، که نوای ساز و حال شراب در بر است

ناز ِ چشم ساقی یو، زبان ِ ابروش هست، پُر از امید

.        

ساقی بیار باده، که شب سوی صبح دوید

چشم ساقی یو، باده یه خوشگوار، می دهد امید 

باشد که خوش گذرد، با جام در دست هم پیاله ها 

هم پیاله یه شراب را، غم ها شوند دوور و ناپدید

در محفل هم پیاله ها، به میکده

غم شود داستانی به پیش از سده 

مِی، دور کند غم، پیش آورد خوشی

مشکل شود سبک، به دل های غم زده 

..

سوز 

۲۵ فروردین ۱۴۰۲ –  14.04.2023

بیان دیدگاه

این سایت برای کاهش هرزنامه‌ها از ضدهرزنامه استفاده می‌کند. در مورد نحوه پردازش داده‌های دیدگاه خود بیشتر بدانید.